زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه
 

پدر دختران شعیب (قرآن)





ماجرای پدر دختران شعیب در داستان حضرت موسی (علیه‌السلام) آمده است.


۱ - خواستگاری از موسی



خواستگاری پدر دختران شعيب (علیه‌السلام) از موسی براى يكى از آنها:
قال إنّى أريد أن أنكحك إحدى ابنتىّ هتين .... (شعيب) گفت: من مى‌خواهم يكى از اين دو دخترم را به همسرى تو در آورم به اين شرط كه هشت سال براى من كار كنى، و اگر آن را تا ده سال افزايش دهى محبتى از ناحيه تو است، من نمى‌خواهم كار سنگينى بر دوش تو بگذارم و ان شاء اللَّه مرا از صالحان خواهى يافت.

۲ - دعوت از موسی



دختر شعیب، پيامدار دعوت پدرش از موسى، براى پرداختن مزد در قبال آب دادن او به گوسفندان:
فجاءته إحدهما تمشى على استحياء قالت إنّ أبى يدعوك ليجزيك أجر ما سقيت لنا .... ناگهان يكى از آن دو به سراغ او آمد در حالى كه با نهايت حیا گام برمى‌داشت و گفت:پدرم از تو دعوت مى‌كند تا مزد سيراب كردن گوسفندان را براى ما به تو بپردازد هنگامى كه موسى نزد او (شعيب) آمد و سرگذشت خود را شرح داد گفت نترس از قوم ظالم نجات يافتى!

۳ - پانویس


 
۱. قصص/سوره۲۸، آیه۲۷.    
۲. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۶، ص۶۳.    
۳. قصص/سوره۲۸، آیه۲۵.    
۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۶، ص۵۵.    


۴ - منبع



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن،ج۷، ص۱۷۹، برگرفته از مقاله «پدر دختران شعیب».    


رده‌های این صفحه : حضرت شعیب | موضوعات قرآنی | والدین




آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.